+
در "شهر زيبا" (1382) باز هم به وفور شاهد چنين موقعيتهايي هستيم. اكبر به خاطر كشتن دختري (كه سابقاً عاشقش بوده) زنداني و منتظر اعدام است. فيروزه -خواهر اكبر (با بازي ترانه عليدوستي)- مدتي است از شوهر معتادش طلاق گرفته است. عشق اعلا و فيروزه هم كه در پايان داستان نافرجام ميماند. از اين فيلم به بعد، متناسب با هر چه بيشتر ديده شدن آثار فرهادي، اين تم و تفكر در آثار او تقويت شد.در چهارشنبه سوري (1383) فرهادي تصويرگر ماجراي زني با بازي هديه تهراني است كه به شوهرش شك دارد و فكر ميكند كه او با زن همسايه رابطه دارد. روند فيلمنامه، پرداخت صحنههاي فيلم و گريم هديه تهراني به نحوي است كه گويا كاراكتر زن بيمار و اسير توهم است و شك او به شوهرش (با بازي فرخ نژاد) بي اساس است؛ اما در پايان فيلم، درست كمي بعد از اينكه زن متقاعد ميشود كه شكش نادرست بوده و شوهرش مرد وفاداري است، مخاطب رودست ميخورد و متوجه ميشود كه شك زن به شوهرش صحيح بوده و مرد به او خيانت كرده است.اين در حالي است كه زن متوجه اين خيانت نميشود و اين زندگي ادامه پيدا ميكند و فيلم اينگونه به اتمام ميرسد. تمام قصهي فيلم در روز چهارشنبه سوري اتفاق ميافتد و روايت زندگي خانوادهاي اينچنين در بستر روز چهارشنبه سوري اشارهاي زيركانه است به موقعيت ناپايدار خانوادهي ايراني و آتش خيانتي كه بالاخره روزي سر از زير خاكستر درخواهد آورد.+