+
"دربارهي الي" شاهكار فرهادي است كه به حق فيلم ارزندهاي است اما باز هم تصويرگر خانوادههايي دروغگوست و جامعهاي كه دروغ را مستمسك آرزوهاي خود قرار داده است. اصولاً از ديد فرهادي جامعهي "ايران" جامعهي مناسبي براي زندگي نيست؛ چرا كه غرق در دروغ و خيانت است. او چندين بار در فيلمهايش تصويرگر افرادي بوده كه آرمانشان زندگي در خارج از كشور است و حاضر هستند زندگي مشترك خود را -كه زندگي چندان بدي هم نيست- فداي اين آرمان كنند.در اين فيلم، وقوع يك بحران موجب ميشود تا پرده از زندگي شاد و دلپذير چند خانوادهي به ظاهر خوشبخت، كنار رفته و چهرههاي واقعي اين چند خانواده افشا شود. هر چه تا پيش از اين رقص و شادي و خنده ديدهايم، حالا از اين به بعد بايد دعوا و پرخاش تماشا كنيد. كار به جايي مي رسد كه دست آخر اين چند خانواده براي حفظ بنيان خود از نابودي، مجبور ميشوند از آبروي الي -كه ديگر در ميانشان نيست- هزينه كنند. خانوادههايي كه از اين به بعد بايد با وجدان خود درگير شده و تلخي بي پاياني را تجربه كنند."جدايي نادر از سيمين" اما حكايت انتخاب يك پايان تلخ است به جاي يك تلخي بيپايان. اينجا ديگر از نام فيلم هم مشخص است كه قرار است چه اتفاقي بيفتد. اين فيلم نقدي است بر و ضعيت اخلاق در جامعهي ايران و تسري به آن خانواده ها كه در بهترين حالت به طلاق ميانجامد. خواه خانوادهها مذهبي باشند خواه غير مذهبي. فقير باشند يا از قشر متوسط؛ فرقي نميكند. جامعه غرق در دروغ شده و بهترين راه عزيمت از كشور است و اينكه اين بار فرهادي تاكيد ميكند كه ادامهي زندگي در چنين خانوادهاي، يك رنج دائمي است كه مي توان با طلاق به آن پايان داد.+